چگالیهای زیادی در دنیای فیزیک وجود دارند. مثل چگالی هوا، چگالی آب و حتی چگالی فولاد. اما معنای چگالی در تمام آنها مشترک است؛ یعنی نسبت جرم به حجم یک چیز. در دنیای وب نیز چگالی مهمی وجود دارد که میتواند در دیده شدن یا نشدن یک محتوا تاثیر بسیاری بگذارد.
این چگالی که با نام «چگالی کلمه کلیدی» شناخته میشود، اندکی با چگالیهای آشنا در دنیای فیزیک تفاوت دارد.
وقتی نوشتن یک محتوا را آغاز میکنیم به احتمال زیاد از قبل برای آن یک کلمه کلیدی اصلی در نظر گرفتهایم و آن را چندین بار در طول محتوای خود تکرار میکنیم. حالا اگر تعداد تکرار آن کلیدواژه را بر تعداد کل واژههای آن محتوا تقسیم کنیم به عددی اعشاری میرسیم که با ضرب آن در عدد ۱۰۰ «چگالی کلمه کلیدی» (Keyword density) ما مشخص میشود.
مثلا اگر مقاله ما ۲۰۰۰ کلمه داشته باشد و در طول آن پنج بار کلمه کلیدی را تکرار کرده باشیم، از تقسیم آن بر تعداد کل واژههای متن به عدد (۰.۲۵) میرسیم که همان چگالی مورد نظر ما است. معمولا بین یک تا چهار درصد، عدد خوبی برای چگالی کلمه کلیدی به شمار میرود. دانستن این عدد و حرکت در محدوده آن به شما کمک میکند که آش محتوای خود را نه شور کنید و نه بینمک.

مفهوم گرایی و چگالی کلیدواژهها
ممکن است برای بعضی از مخاطبان این پرسش به وجود بیاید که آیا با وجود پیشرفت گوگل و حرکت به سمت درک مفهوم متن، هنوز هم به محاسبه چگالی کلیدواژه نیاز داریم؟ در پاسخ باید بگویم که بله.
تجربه ثابت کرده است که محاسبه چگالی کلمه کلیدی، به ویژه در وب فارسی چیزی است که همچنان به آن نیاز داریم. از طرف دیگر، با توجه به این که سرچ کلیدواژههایی که تک کلمهای هستند در گوگل کاهش یافته و روند جستجوی کاربران به سمت نوشتن یک پرسش کامل حرکت میکند اهمیت محاسبه چگالی کلمه کلیدی بیشتر میشود.
تاکید بر استفاده از عین عبارت کلیدی
گاهی پیش میآید که ما روی استفاده دقیق از کلمه کلیدی خود زیادهروی میکنیم. مثلا اگر کلیدواژه ما «تخم مرغ» باشد، آنگاه «تخممرغها» را جزو کلمههای کلیدی خود به حساب نمیآوریم. این موضوع باعث تکرار بیش از حد کلیدواژه در متن میشود. به این ترتیب، وقتی مخاطب، مقاله ما را میخواند فکر میکند که یک ربات آن را نوشته است.
اگر از سیستم مدیریت محتوای وردپرس استفاده کنید، درصد قابل توجهی از این ماجرا بر گردن «افزونه یوآست» است. چون این افزونه در ادیتور وردپرس مدام به شما هشدار میدهد که تعداد کمی از کلیدواژه در طول متن دیده میشود. به دنبال این ماجرا، شما تعداد بیشتری کلیدواژه به متن خود اضافه میکنید و با این کار، چگالی کلمه کلیدی را بر هم میزنید. این را در نظر داشته باشید که یوآست، کاملا رباتگونه عمل میکند. اما گوگل به سمت درک مفهوم و آنالیز رفتار کاربر پیش میرود.
انباشته شدن تعداد زیادی کلیدواژه در یک بخش از متن
گاهی پیش میآید که شما – خواسته یا ناخواسته – چندین بار کلیدواژه را در یک پاراگراف – به ویژه در پاراگراف اول – تکرار میکنید. این کار باعث میشود که کلیدواژهتان به درستی در طول متن پخش نشود. صد البته که باید کلمه کلیدی خود را در پاراگراف اول بیاورید.
اما نباید در این کار زیادهروی کنید. چون باعث خسته شدن مخاطب میشوید؛ به اندازهای که شاید از خیر خواندن ادامه مقاله هم بگذرد. به جای این کار میتوانید کلمه کلیدی خود را در هدینگها، بدنه محتوا و در نتیجهگیری به کار بگیرید. حتی میتوانید با آوردن معادل انگلیسی کلیدواژه خود به پخش درست آن در سطح محتوا کمک کنید.