بررسی تاثیر مخرب دو امپراطوری رسانه و بورس در وضعیت اقتصاد جهانی
- بابک سرانی آذر
- . 15 مهر, 1399
به نظر میرسد، وجود مدیریت جهانی توهم نیست، رسانه کاملا مردمی توهم است، بازار بورس تحت کنترل و قابل پیش بینی و علمی نیز توهمی مضاعف که مردم جهان را مدام تحت فریبی سنتی و قدیمی هدایت میکند.
معمولا رسم بر این است که بازار بورس نقشی کاهنده در تنش جامعه داشته و دارد. اما آیا همیشه اوضاع و اصل بر همین منوال است؟
اما چه کسی یا کسانی این دور باطل را گاهی در پیکره بورس یک کشور تزریق می کنند و چرا؟

نقش رسانه در بورس
بر اساس این گزارش به نظر میرسد مردم یک جامعه با دو غول مهم رسانه و بورس پیش رو هستند. آن هم نه در مرحله آخر یک بازی تحمیل شده بلکه از همان ابتدای بازی!
هنگام پردازش وقایع ناخوشایند و تعلیق سیاسی در یک جامعه، بازار بورس می تواند مشکل گشا باشد.
اما این هم حدی دارد. بازار بورس می تواند با یک عینک خوش بینی، یک حلال همیشگی مشکلات مردم باشد اما این عینک به همان اندازه که معرف بدبینی باشد، سودی ندارد.
جامعه به عینکی برای واقع بینی نیازمند است. این واقع بینی گاهی تلخی به همراه دارد اما به هر حال واقعیت است.
این که بورس بخشی از پیکره یک امپراطوری بزرگ به نام اقتصاد است که دست در دست یک امپراطوری بزرگ دیگر به نام رسانه، در خدمت مدیریت جهانی، گام بر میدارد.
بستری شدن ترامپ و سقوط بورس
پایگاه خبری مذکور در گزارش خود آورده است: هفته گذشته با خبر بیماری رئیس جمهور دونالد ترامپ و ماجرای بستری شدن او رد بیمارستان ارتش، بورس اوراق بهادار نیویورک در محدوده ای خاص، ارتعاش عجیب و نگران کننده ای داشت اما جالب تر این که برخی از سناتورهای معروف آمریکا دو هفته پیش از این، چنین ارتعاش هایی را پیش بینی کرده بودند.
خبرنگار نیویورک تایمز هم با این که در رسانه ای آنتی ترامپ کار می کرد، فاش کرد که مقاله خود درباره بورس نیویورک را سه روز قبل از تایید خبر بیماری ترامپ تنظیم کرده و از این ارتعاش های بورس کاملا با خبر بوده است!
در ادامه این گزارش آمده است: اگر این پیش بینیهای عجیب حاصل همکاری رسانه و بورس نباشد، پس چیست؟
به عنوان مثال وقتی فرایند بورس نیویورک به حالت bull flag (الگویی برای نشان دادن صعود شدید شاخص سهام در بورس که ناگهان با حرکت نزولی همراه می شود) در میآید درست زمانی که شکست ناگهانی رویت می شود، حرفه ایها خود را برای تجربه یک صعود دلگرم کننده آماده می کنند.
مردم و حرفه ایها
اما همه مردم جزو حرفه ای ها نیستند و نگرانی آنها با سلاحی به نام رسانه آنقدر افزایش پیدا میکند که دیگر هیچ نگرانی برای حرفه ایهای بورس برای درو کردن سود رویایی خود، باقی نماند.
این واقعا یک کلیشه یا یک تحریف شناختی است اگر باور کنیم، بازارها از عدم اطمینان مردم یا کاهش اعتماد متقابل در جامعه متنفر و نگران هستند، آنها (بازارها) تا زمانی که بازیچه دست مدیریت جهانی باشند جایی برای نگرانی خود نمیبینند.
اصولا عدم اطمینان به ویژگی امروز جهان تبدیل شده و کجای دنیا را سراغ دارید که این عدم اطمینان در آن با شدت و ضعف وجود نداشته باشد؟
این عدم اطمینان چه آشکار باشد چه نهان، بالاخره تاثیر خودش را خواهد گذاشت و بورس هرگز مسئول مشکلات کلی حاکمیت یا جامعه در یک کشور نبوده و نیست.
همکاری رسانه با بورس تا چه حد حرفه ای است یا غیر حرفه ای، تا چه حد اخلاقی است یا غیر اخلاقی، به هر حال مردم در یک جامعه از سوی مدیران کلان سیستم ها، مدیریت و هدایت میشوند.
این دم دستی ترین و بدیهی ترین سوغات مدرنیته برای مردمی است که نیمه پر لیوان آن را دوست دارند و تبعات نیمه خالی آن را به جان می خرند.