خبر که در شهر پیچید اولین انعکاس تلخ و غیر مدنی آن، قضاوتهای ناموجهی بود که بر زبان بی زبانی یک شهر جاری میشد.
از کجای این شهر میشود داستان بابک را شروع کرد؟ از اکباتان پر از شیطنت و شلوغش که حالا ساکت شده تا شرق غمگینش، از شمال سرافکنده تا جنوب خشم فروخوردهاش.
همه گفتند مثل خود بابک خرمدین کشته شده، بدنش تکه تکه و بعد هم داخل سطل زبالهای که خرمدینان را در همان زباله دان تاریخ دفن کردند.
سوال مهم اما این بود که مگر خود بابک خرمدین تاریخی را میشناسید که اکنون دم از آشنایی با بابک خرمدین معاصر میزنید؟
از آن بابک فقط قلعهای مخروب در دل سهند ساکت و ادب شده و پرچم سرخی خلاصه شده در سرخی پرچم تیم فوتبال باشگاه فوتبال تراکتور باقی مانده و حالا از این بابک مگر چه مانده که اینچنین در فضای مجازی شور و شر به پا کردهاید؟
آن بابک با خیانت افشین تکه تکه شد و این بابک با کدامین خیانت معاصر، کارش به زباله دان اکباتان کشید؟
بابک خرمدین (۱۳۵۳ – ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۰) کارگردان نه چندان مشهور دستکم نزد عامه مردم و فیلم نامه نویس خوش فکر و صاحب ایده.
از آثار بابک خرمدین میتوان از بور بیجاده رنگ (۱۳۸۶)، سه شنبه: مامان (۱۳۸۸)، فیلم نیمهبلند داستانی روزن (کورسو) (۱۳۸۹) و فیلم کوتاه بودن(۱۳۹۶)، فیلم بلند داستانی سوگنامهای برای یاشار (۱۳۹۲) ساختهشده در لندن، ساخت سه فیلم کوتاه داستانی به نامهای برش (۱۳۸۳) نام برد.
خرمدین جایزه بهترین فیلم کوتاه داستانی برای بور بیجاده رنگ در جشنواره بینالمللی فیلمهای انساندوستانه (آسا) در سال ۱۳۸۸ دریافت کرده بود و آثارش کاندید (فیلمنامه، تصویر برداری، تدوین و صدا)، برنده دیپلم افتخار بهترین کارگردانی برای فیلم بور بیجاده رنگ در پنجمین جشنواره بینالمللی پروین اعتصامی در سال ۱۳۸۸، برنده جایزه بهترین کارگردانی و بهترین فیلمنامه و بهترین صدا برای فیلم بور بیجاده رنگ در ششمین جشنواره دانشجویی فیلم نهال (دانشگاه هنر) در سال ۱۳۸۸ و کاندید بهترین (تصویر برداری و تدوین) شدهبودند.
روز سیاه اکباتان
در پایان خلافت مأمون شورش تا جبال هم کشیده شد، که این باعث نخستین نگرانی خلیفه معتصم شد تا او شورش این ناحیه را ریشه کن کند. در ۲۲۰ ه.ق معتصم، افشین را مأمور سرکوب بابک کرد. این فرمانده قلعههای جاده بذ را که بابک ویران کرده بود تعمیر کرد و بهرغم شکست بغای کبیر در هشتادسر، توانست طرخان، یکی از فرماندهان شورشی را غافلگیر کند. سپس با نیروهای تحت فرماندهی جعفر خیاط و داوطلبان ابودلف تجدید قوا کرد و در ۲۲۲ ه.ق اردوگاهی را تحت حفاظت دیدهبانها برپا کرد. بعد از حمله ناموفق داوطلبان، بذ در ۹ رمضان ۲۲۲ ه.ق توسط نیروهای فرغانهای فتح و غارت شد. بابک فرار کرد ولی توسط سهل بن سنباط – که به او پناه دادهبود، دستگیر و به افشین تحویل داده شد. او به سامرا فرستاده شد و در ۳ صفر ۲۲۳ به سامرا رسید. معتصم او را سوار بر فیل به معرض نمایش گذاشت و نخست دستهایش را قطع کرد و سپس او را اعدام کردند. جنازه او بر چوبه دارش باقی ماند و منجر شد تا نامش به این منطقه شهر اطلاق گردد.
دستگیری و اعدام بابک پایان جنبش خرمدینان نبوده و آنها ادامه حیات دادند تا مدرکی گواه بر حیاتشان در قرن ۳ ه.ق باشند. داوطلبان شورش گذشته، که خود را بابکیه نام نهادند، در بذ تا قرن ۵ ه.ق ادامه حیات دادند و به انتظار او ماندند و آئین خاصی انجام میدادند.
همه ماجرا اما این نبود، بابک میخواست زندگی کند، دلش از افشینهای زمانه پر بود، هراسی هم شاید از بریده شدن دستهایش نداشت، حالا اثری از بابک نیست اما خبری از او هست، اخبار ضد و نقیض، اخبار تکان دهنده، اخبار عجیب، بازار شایعات و قضاوتهای ناموجه نیز داغ داغ داغ.
او مفاهیم و معناهای زندگی را در آغوش کشیده بود، مادرش را میشناخت و دستکم در ویترین زندگی خود، عشق به مادر را خوب ترجمه میکرد.

شرح ساده یک فاجعه
بابک خرمدین در ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۰ به دست والدینش در شهرک اکباتان تهران به قتل رسید.
بابک از همین طریق تخریب شد، مخالفانش نوشتند، خرمدینان از این بابت خرمدین هستند که همه لذات را مباح دانستهاند، زرینکوب مطالبی را که در منابع موجود درباره بابک آوردهاند غرضآلود و افسانه آمیز میداند. به همین خاطر وی معتقد است که به سختی میتوان از ورای غبار افسانهها، سیمای واقعی بابک را دید. نهضت بابک ظاهراً در بین عامه مردم طرفدارانی داشت اما مورد علاقه دهقانان و بزرگان نبود چون بابک در صدد احیای عقاید مزدکی بود. ناچار مسلمانان نیز نمیتوانستند آن را تحمل کنند. تاریخنویسان مسلمان کوشیدهاند تا خاطره او را تیره و تباه کنند و از روی تعصب سعی کردهاند سیمای او را زشت و ناپسند جلوه دهند.
در ۲۷ اردیبهشت اکبر خرمدین (پدر مقتول) اعتراف کرد بههمراه همسرش مواد بیهوش کننده به فرزندشان خوراندهاند و پس از بیهوشی او، با بند کتانی پاهایش را بسته و یک بست پلاستیکی به گردنش انداخته و با چاقو چند ضربه به او زدهاند. سپس جسد را به حمام خانه برده و پس از مثله کردنش تکهها را در ۳ ساک دستی انداخته و حدود نیمهشب آنها را در سطل زبالههایی در فاز ۳ اکباتان، آریاشهر و میدان صنعت رها کردهاند.
اکبر خرمدین انگیزه قتل پسرش را اذیت کردنها و رفتار نامناسب مقتول با پدر و مادرش عنوان کرد. قاتل طی بازجویی ها، مدعی شده بود که مقتول اقدام به آزار و اذیت و حتی ضرب و شتم آنها میکرد و همچنین «رابطه خارج از عرف با زنان» داشت، درحالی که همسایه ها این ادعاها درباره اتهامات اخلاقی به مقتول را رد کردند.
پدر و مادر خرمدین اعتراف کردند که دامادشان فرامرز و دخترشان آرزو را نیز به ترتیب در سالهای ۱۳۹۰ و ۱۳۹۷ با همان روش به قتل رساندهاند، تکهتکه کردهاند و اجسادشان را در سطل زباله انداختهاند.
آنها دلیل قتل دامادشان را «مشکلات اخلاقی» و دلیل قتل دخترشان را «مصرف مشروبات الکلی و مواد مخدر و ارتباط با افراد غریبه» عنوان کردند. قاتل در ادامه اعترافات خود درباره قتل دامادشان مدعی شد که او را با همکاری دخترش به قتل رسانده است.
در نهایت نیز اظهارنظر قوه قضائیه درباره قتل خرمدین تکلیف را تا حدودی روشن کرد. با تشدید مجازات فرزندکشی موافقیم!
سخنگوی قوه قضائیه درباره قتل بابک خرمدین توسط پدر و مادرش گفت: در این قصه با اصلاح قوانین و مقررات و با تشدید مجازات این قبیل قتلها و در جنبه عمومی جرم و در مواردی که اولیای دم از حق خود گذشت میکنند و جنبه عمومی وجود دارد، باید مجازات مناسب لحاظ شود و موضوع در مجلس است و قوه قضاییه با تشدید جنبه عمومی جرم موافق و اقداماتی در حال انجام است.